مشق نام لیلی

دوش دور از رویت ای جان جانم از غم تاب داشت

ابرچشمم بر رخ از سودای تو سیلاب داشت

سلام

چن شب متوالی هست خوابت رو می بینم

هر شب به خوابم می ایی و باهام حرف میزنی

بیخبرم ازت

جن وقتی هست ندیدمت

نمیدونم به چه راهی سراغی بگیرم ازت

مشق نام لیلی...

الووو سلااام

سلام جانم

کجایی؟؟

مسکن مهر رو پاس کردم دارم میام

ای جانم مهر تووو زود بیا که منتظرم

باشه گلم

آفرین عشقم

روزگاری داشتن این جملات مشق نام لیلی...

الووو سلااام

سلام جانم

کجایی؟؟

مسکن مهر رو پاس کردم دارم میام

ای جانم مهر تووو زود بیا که منتظرم

باشه گلم

آفرین عشقم

روزگاری داشتن این جملات مشق نام لیلی...

مرا تلنگر یادت بس

تا گیتار غزلی بردارم

و زیر پنجره ماه برنیامده

تا سحر 

بنوازم...

بیاد اولین روز. آشنایی  

یادت هست اولین روز بعد مراسم؟

اولین بار که دستات رو گرفتم موقعی که داشتیم وسایل رو جمع میکردیم؟

چقدر گر گرفتیم هر دوتایمون؟

یادش بخیر.....

مشق نام لیلی...

گرم یاد آوری یا نه 

 

 

من از یادت نمی کاهم

مشق نام لیلی...

رفتی چه بی بهانه و سرد از کنار منپاییز شد دوباره شکوه بهار من"یادم نمی کنی و ز یادم نمی روییادت به خیر یار فراموش کار من"حالا کجاست آن همه لاف وفا؟ که بازبر عشق "ما" نشسته دوباره غبار "من"شاعر شدم که از تو بگویم غزل ولیبدرود آخرین تو شد یادگار منافسرده مانده ام به امید طلوع صبحشاید شبی سحر بشود انتظار منباید که از حصار زمانه گذر کنمتا پر کند زمین و زمان را شعار منچون آتشی زبانه کشد سوز عاشقیآتش کشد به جان سکوتت شرار منای شعر ناسروده کجا مانده ای کجاکه می چکد غزل به دل بی قرار من مشق نام لیلی...ادامه مطلب

20 اسفند تولد لیلای من بوداین دومین سالی هست که روز تولدت رو بدون خودش بهش تبریک میگم لیلا چقدر دلم می خواست روز تولدت ببینمت اومدم توی کوچتون چقدر دلم میخواست کوچتون رو گلباران کنم برات  اما افسوس.... چند روزه با خودم کلنجار میرم واسه نوشتن  با خودم میگفتم چه سود وقتی نخونه چه فایده وقتی میدونم وبلاگ رو نگاه نمیکنه و من رو اصلا فراموش کرده اما باز دل لامصبم طاقت نیاورد لیلا چن روز پیش بعد ازمدتها دیدمت با خواهرت توی بازار  دورا دور نگاهت کردم لیلا تولدت مبارک مشق نام لیلی...ادامه مطلب

برای زیستن هنوز بهانه دارم
من هنوز می توانم
به قلبم که فرسوده است
فرمان بدهم
که تو را دوست داشته باشد

دیدمت باز هم دیدنت طپش های قلبم را چندین برابر کرد

دیدمت و باز با دیدنت دست و دلم لرزید

کاش منم میتونستم مثل تو باشم

راحت و بیخیال....

اما افسوس که دلم این را یاد نگرفت.....

مشق نام لیلی...

ای غنچه خندان چرا خون در دل ما می کنی
خاری به خود می بندی و ما را ز سر وا می کنی

ای غم بگو از دست تو آخر کجا باید شدن
در گوشه میخانه هم ما را تو پیدا می کنی

مشق نام لیلی...

برای بعضـــي دردها نه ميتوان گريــــــه کــرد...

نه ميتوان فریاد زد

برای بعضـــی دردها فقـــط ميتوان نگــــاه کرد و بی صـــــدا شکست....!

مشق نام لیلی...